طلای هادی ساعی با طعم خوشمزه گی های جواد خیابانی ! ! !
آنقدر حر ف های جواد خان با آن احساسات بی پایانش از کسب مدال طلا که انگار، خود آن را به دست آورده بود خوشمزه و جالب بود و به مذاقمان خوش آمد که اگر ایران از ابتدای باز یها چند مدال دیگر کسب کرده بود شاید قید تماشای این رقابت را می زدیم و در دل خودمان بعد از شنیدن خبر پیروزی شادی می کردیم !
سر انجام پس از سیزده روز از برگزاری بازی های المپیک 2008 و 48 ساعت مانده به پایان بازی ها بعد از حر ف و حدیث های فراوان و نذر و نیاز های مسئولین رده بالای ورزش کشور از حیث نیفتادن از صندلی هایشان به جهت لرزش های شدید به علت ناکامی های اخیر ،آهنگ خوش سرود جمهوری اسلامی ایران در دهکده برگزاری بازی های المپیک طنین انداز شد و هادی ساعی قهرمان تکواندوکار کشور به اولین مدال طلای کاروان ورزشی ایران در بازی های المپیک 2008 پکن دست یافت.
بالاخره باز هم واقعاً ثابت کردیم که ما ایرانی ها مرد روزهای سخت و البته دقیقه نودیم و بعد از خون دل خوردن و بغض و آه و اما و اگر های بسیار، شاید به هدف برسیم که این روال در مورد پر اهمیت ترین ورزش ایران از نگاه مسولان یعنی فوتبال ! به خصوص در مواقع صعودتیم ایران به جام جهانی و ... برای ما امری عادی شده است .
در رقابت های المپیک 2008 هم وقتی که به روزهای پایانی رسید ه ایم، هنگامی که مبارزه هادی ساعی را دیدیم به قول جواد خیابانی( مجری برنامه المپیک 2008 شبکه سه سیما )آرزو کردیم کاش بازی های المپیک از امروز شروع می شد.
البته آنقدر حر ف های جواد خان با آن احساسات بی پایانش از کسب مدال طلا که انگار، خود آن را به دست آورده بود خوشمزه و جالب بود و به مذاقمان خوش آمد که اگر ایران از ابتدای باز یها چند مدال دیگر کسب کرده بود شاید قید تماشای این رقابت را می زدیم و در دل خودمان بعد از شنیدن خبر پیروزی شادی می کردیم !
اما خوب حیف که فینال اولمان بودو باید مثل چیز ندیده ها پای جعبه جادویی میخکوب می شدیم ومسابقه نهایی را به علاوه حرکات جالب و با مزه جوادخان به نظاره می نشستیم.البته دیگر از سیل اشک های روان از گونه هایش چیزی نمی گویم که آب دیده همه ببیندگان را به مثابه خودجار ی می ساخت ! ! !
نتیجه اینکه چه خوب می شد اگر آقایان زودتر به خودشان می آمدند! و می فهمیدندکه هر آمدنی را رفتنی است و همانطور که بازی ها المپیک یک روز شروع شده، روزی هم تمام می شود واگر مدال بگیریم بد نیست! اینجوری هم دیگر از تکان خوردن های صندلی هایشان واهمه ای نداشتند و هم ما هر روز همزمان با پخش بازی های المپیک یک برنامه طنز هم از تلوزیون شاهد بودیم... البته طنز از نوع خیابانی اش.... ! ! !