آیریل دی داستان مشاهده خود از مه آبی رنگ را اینطور تعریف میکند: «اواسط ماه ژوئن و ساعت پنج بامداد بود. من داشتم اسبم را از خانه همسایه به سوی خانه خودم میآوردم که مهای به رنگ آبی روشن توجهم را جلب کرد. آهسته از اسب پایین آمده و با او به سوی مه قدم برداشتم. وقتی حدودا به فاصله ده متری آن رسیدم، ترس سراپایم را فراگرفت. هرگز چنین تجربهای نداشتم و همین موضوع بیشتر مرا میترساند.
درون مه، یک آدم بود؛ شبیه مردی در حدود 25 ساله و شاید هم بیشتر که لباسهایی قدیمی به تن داشت. همانطور که داشتم خیره به او مینگریستم، ناپدید شد و مه آبی رنگ نیز با وزش یک نسیم پراکنده شد.»